چگونگی پرداختن به محتوای تربیتی در مراکز فرهنگی
چکیده: در این نوشتار به اهمیت و ضرورت پرداختن به سیر محتوای تربیتی، متناسب با ردههای سنی مختلف پرداخته شده است. شیوه های برنامه ریزی و چارچوبهای کلی، سیر محتوای تربیتی توضیح داده شده و راهبردها و موضوعات اساسی سیر تربیتی متناسب با نیازهای روحی در سه مقطع (یک تا یازده سالگی و دوران بلوغ و مقطع دبیرستان) بیان شده است.
کلید واژه: مراکز فرهنگی – برنامهریزیی محتوایی- راهبردهای اساسی در تربیت- تکریم- تعظیم خوشایندی- بحران هویت – بلوغ – شخصیت - بندگی و عبودیت – مهارتهای تربیتی سن بلوغ- معرفت نفس- آسیبهای اجتماعی- رشد همهجانبه.
مقدمه:
تهیّهی محتوای تربیتی و آموزشی، مهمترین کار فرهنگی در یک مجموعه است. این کار نیازمند آگاهی و تخصص کافی در زمینه های محتوایی و شکلی است. در مراکز علمی آکادمیک رشته های تخصصی با عنوانهای «مدیریت آموزش و برنامهریزی» و میان رشتههای دیگر وجود دارد که به این موضوعات میپردازند. تدوین متن و محتواهای آموزشی و تربیتی نیازمند کارهای تخصصی و هم اندیشی و همکاری کارشناسان رشتههای مختلف است.نبود چشم انداز تربیتی و یا منشورهای تربیتی و مشخص نبودن خط سیری روشن برای تغییر رفتار در سنین مختلف باعث شده که نسخههای متفاوتی در سالهای گذشته به صورت آزمون و خطا تجربه شود و به نتیجهی مطلوبی هم نینجامد.
مسؤولین مراکز فرهنگی برای انسجام بخشی به فعالیتهای آموزشی و تربیتی خود باید در فکر تدوین محتوایی باشند که مورد اتفاق کارشناسان دینی و تربیتی باشد مربّیان مراکز فرهنگی نیز باید در این مهم سهیم شوند و برای تهیه و تدوین آن تلاش نمایند. علّت روزمرگی و دلزدگی افراد، بیشتر به فقدان متون مدوّن آموزشی و تربیتی بر میگردد. طرح موضوعات تکراری، متناسب نبودن مفاهیم ارایه شده برای مقاطع مختلف، ارایهی مطالب متضاد، در دسترس نبودن کتابهای دارای طرح درس برای مربیان، از جمله مشکلاتی است که باعث سلب توفیق کار فرهنگی در مجموعهها شده است.
چگونگی پرداختن به محتوا در مراکز فرهنگی
ضرورت اوّل: توجّه به رشد همه جانبه
در تدوین کتاب و یا جزوات آموزشی باید به رشد همه جانبه و همگون توجّه نمود. نگاه تک بُعدی به انسان باعث میشود که ما مخاطبانی کاریکاتوری داشته باشیم. تربیت فردی و اجتماعی متوازن نیازمند رعایت ظرافتهای بسیاری است که غفلت از آن باعث ارایهی محتواهایی سبک وکم بهره خواهد شد.ضرورت دوم: ارایهی محتواهای تربیتی وانگیزشی به جای متنهای آموزشی صرف
غرض و هدف فعالیتهای فرهنگی، تربیت است. ما تنها نباید به آموزش و زیاد کردن اطلاعات مخاطبین بیندیشیم، بلکه باید به جنبهی احساسی و عاطفی و بیان حکایات و بهرهگیری از شعر و مثال و انجام فعالیتهای گروهی ومباحث خودشناسی و درگیر نمودن شخص با فطرت و وجدان خویش نیز بپردازیم.ضرورت سوم: تعیین جهت و عنوان کلی موضوعات متناسب با مقاطع سنی
آب دریا را گر نتوان کشیدهم به قدر تشنگی باید چشید
اگر تهیّهی جزوه و کتاب دارای طرح درس مقدور نباشد، حداقل برگزاری جلسات مشورتی با کارشناسان این فن میتواند ما را در پیدا کردن جهت کلی موضوعات برای مقاطع مختلف یاری نماید. اینکه بدانیم چه موضوعاتی برای مقطع ابتدایی باید گفته شود، خود یک قدم روبه جلو به حساب میآید.(1)
ضرورت چهارم: تدوین قالبهای طرح درس
لازم است برای مربیان طرح درس آموزشی تهیّه نمود. بررسی موضوع و ریز موضوعهای آموزشی و بیان آیات و روایات و مثال و حکایت و شعر و ...، خود، موضوع مهمی است و میطلبد که عدهای به طور جدّی برای تهیّهی آن وقت بگذارند.ضرورت پنجم: تهیّهی تقویم اجرایی برنامهها
اگر مجموعهای برای اجرای برنامههایش تقویم اجرایی نداشته باشد قطعاً با سرگردانی مواجه خواهد شد. تقویم اجرایی موضوعات معرفتی، تربیتی و بصیرتی قابل طرح در حلقهها و جلسات گروهی در هر مجموعه لازم است. باید مشخّص باشد در هر جلسه به چه موضوعی باید پرداخت.به طورکلّی موضوعات را باید دو دسته نمود. موضوعات اعتقادی و موضوعات تربیتی، اخلاقی و بصیرتی. موضوعات اعتقادی در لیست ثابت و موضوعات تربیتی و بصیرتی در لیست مناسبتی و متغیّر قرار میگیرند.
محرّم یک مناسبت ویژه است. در این ایّام باید موضوع انتخابی ما متناسب با همین ایّام تدوین و ارایه شود. این قبیل موضوعات، متغیّرند و به صورت اقتضایی تعیین میشوند.
براساس تقویم اجرایی از ابتدای سال باید مشخص نماییم که در طول سال قرار است چند جلسه برای اعضای برگزار نمود. با نگاه و دقت در تقویم شمسی و مشخص کردن مناسبتهای مهم و دادن اولویت به موضوعات، و تعیین لیست تعداد جلسات مناسبتی، تعداد جلسات ثابت معلوم میشود.
پس از تهیّهی سیر مناسبتی و ثابت مشخّص میکنیم که در هفته های آینده متناسب با مناسبتها چه موضوعاتی را باید برای گروه مطرح نمود. و در غیر مناسبتها سیر ثابت خود را پی میگیریم.
ارایهی یک نمونهی سیر تربیتی یکپارچه برای سه مقطع سنّی
در هر نمونه، نخست، باید جهت کلی تعیین شود و مربّی پس از آن، موضوع را تبدیل به طرح درس نماید.
زمانی که جهت تربیتی یک مقطع مشخّص گردد مربّی باید در جلسات رسمی و غیررسمی و در برخوردهای مستقیم و غیر مستقیم و نامحسوس نیز همین موضوع را رویکرد و ملاک برخورد خود با متربّی قرار دهد. به عنوان مثال، وقتی که ما به ضرورت اعطای حس ارزشمندی در کودکان زیر11سال پی بردیم، علاوه بر موضوعاتی که میتوان در این زمینه اجرا نمود، مربّی باید در برخوردها و ارتباطات غیر رسمی و غیر مستقیم و غیر آموزشی نیز این جهت تربیتی را فراموش ننماید.
مقطع ابتدایی:
رویکرد و جهت تربیتی:
الف: تکریم و ارزشمندی؛
ب: القای روحیهی تعظیم؛
ج: احساس روحیهی خوشایندی (اُنس با دین)
روش تکریم و ارزشمندی
کرامت یک احساس است که اگر کسی بتواند برای متربّی خود ایجاد کند برای او دو ثمره خواهد داشت: یکی شوق به نیکی و خوبیها و دیگری انزجار از بدیها (2) امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «مَن کَرُمَت علَیهِ نَفسُه هَانَت عَلیه شَهَوَتُهُ»؛ «کسی که احساس ارزشمندی به او دست دهد، نفسانیت برای او پیش پا افتاده خواهد شد.» (3)آمار نشان میدهد که خلافکارترین افراد در زندانها عموماً کسانی هستند که در دوران کودکی از میزان ارزشمندی پایینی برخوردار بودهاند. وقتی از حضرات معصومین سؤال میشود که با کودکان زیرهفت سال چگونه برخورد نماییم، توصیه میشود که همچون سیّد و مولای خود با آنان برخورد کنید. براین اساس، ما باید با بچهها به گونهای ارتباط داشته باشیم که احساس کرامت و بزرگی را درک نمایند.
راههای اعطای روحیهی کرامت به متربّیان
در زیارت عاشورا میخوانیم: «وأَکرِمَنی بمَعرِفَتِکُم وَ مَعرِفَة أَولِیائِکُم.» دراینجا کسب کرامت را به معرفت و شناخت اهل بیتو معرفت نسبت به اولیای دین مرتبط دانسته است. شما خود به وجدان میتوانید تصدیق کنید که هرگاه ما ارتباطمان از طریق شنیدن حکایت و یا نقل فضایل پیرامون اهل بیت بیشتر شود، حالت خود آگاهی و خود کنترلی و گرایش به وجدان و دین در وجودمان زیاد میشود لذا میتوان نتیجه گرفت که میان معرفت و شناخت نسبت به اهل بیت و ایجاد روحیهی کرامت ارتباطی وجود دارد. و یا خواندن زندگی نامه و بیوگرافی بزرگان دین میتواند نقش تربیتی بزرگی برای ما داشته باشد، مطالعه و آشنایی با اولیای دین، یکی از راههای رسیدن به کرامت است. نقش الگو در شکل گیری شخصیت انسان و توجّه به الگو و اسوه پروری در دین برای تربیت انسان خیلی پر رنگ است؛ لذا در این مقطع ما نیز باید با برنامهریزی علاوه بر آشنایی بچهها با اهل بیت ایشان را با سایر اولیای الهی نیز آشنا نموده و از بهرهگیری از کتب تاریخی و زندگی نامههای متناسب با این مقطع غافل نشویم.نقش فهم دهی در اعطای حس کرامت
فهم به معنای شناخت شفاف و محسوس است. در دعای مطالعه میخوانیم: «وَأَکرِمنِی بِنُورِالفَهم» از این فراز استفاده میشود که اگر کسی کرامت میخواهد باید فهم کسب کند. مربّی باید با ابزار حسی و احساسی و زبان کودکانه ای که در اختیار دارد برای بچهها فهم دینی ایجاد کند. این کار بسی مشکل است چرا که نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد. شما مادری را که بچه شیر میدهد تصور نمایید. او هر آنچه را خورده هضم مینماید و به شیر تبدیل مینماید و درآغوش پر از احساس و عاطفهی خود به بچهاش میخوراند. و قطعاً این تغذیه به کام نوزاد نیز شیرین خواهد بود. مربّی کودکان باید همانند یک مادر عمل کند؛ یعنی علاوه بر فهم دینی کافی، مهارتهای لازم برای انتقال مفاهیم را نیز دارا باشد تا مفاهیم دینی را در برخورد های غیر رسمی و غیر آموزشی نیز به ایشان انتقال دهد.توجّه به بچهها در این سن از عوامل اعطای حس ارزشمندی است.
درکتاب معجزهی ارتباط آمده است که وقتی در یک تحقیق آماری از صد نفر کودک هفت ساله که احساس ارزشمندی نمینمودند سؤال میشود از کجا متوجّه شدید که برای یک عده ارزشمند نیستید، بیشترین جواب این است: «از آنجایی که به ما توجّه نمیکنند.» (4)
روشن است که یکی از عوامل کرامت بخشی، توجّه نمودن به بچهها و اهمیت دادن به نظرات و حضورشان در مجموعه و ... است.
محبّت ورزی
به علم و تجربه ثابت شده که کسانی که در کانون پر مهر و عاطفهی خانواده از محبّت سیراب گشته و در این زمینه کمبودی احساس نمیکنند کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. محبّت ورزی و برخورد عاطفی میتواند در دادن این احساس به کودکان کمک نماید.شخصیت دهی
عموم کسانی که بعد از رسیدن به سن بلوغ رفتارهای نا متعارفی دارند، میخواهند با رفتار خود جلب توجّه کنند و روحیهی خود نمایی خود را ارضا نمایند. حال اگر آنان هُنر و یا مهارتی داشتند که به طور طبیعی میتوانستند به آن وسیله اظهار وجود نموده و خود را به گروه هم سن و سال خویش معرفی و اثبات نمایند شاید نیازی به خود نماییهای غیر متعارف پیدا نمیکردند. نیاز به تشخّص و شخصیت و معرفی خود به واسطهی یک شاخصهی ارزشمند، امری طبیعی و مورد نیاز کودکان است که باید در مسیر طبیعی اقناع گردد.یکی از راه های کسب احساس ارزشمندی، توانمند نمودن بچهها برای ابراز وجود به واسطهی یک هُنر است. حفظ یک شعر و یا خواندن یک مقاله و یا اجرای نقش در یک تئاتر در حضور افراد، میتواند این احساس را به بچهها اعطا کند. اگر بچهها در این سن توانمندی ابراز وجود و یا جسارت و قاطعیت و ... را کسب کردند، هیچگاه فراموش نخواهند کرد که مدیون مسجد و بچه مسجدیها بودهاند.
ب- القای روحیهی تعظیم
القای روحیهی تعظیم به معنی باز نمودن پنجره و نظر گاهی از عظمت خدا به روی کودکان است.فراموش نکنیم که مقطع کودکی بیشتر جنبهی زمینه سازی و استوار کردن پایههای معرفت دینی را دارد. لذا اگر میخواهیم در مقطع بعدی روحیهی تسلیم و تکلیف پذیری را درایشان نهادیه نماییم لازم است که بچه را با عظمت خدا آشنا نماییم. همهی ما به هنگام رکوع عرضه میداریم: «سبحان ربی العظیم وبحمده.» پرسید: راستی چرا هنگام رکوع خم میشویم؟در جواب شنید: برای اینکه بارمان کنند. بازهم پرسید: چی بارمان کنند؟ گفت: تکلیف. رکوع یعنی خدایا من خم شدم در مقابلت و سر تعظیم خم نمودهام و برای انجام فرمانت در خدمتم. حال روشن است که چرا یک عده در مقابل اوامر الهی سر خم نمیکنند و ادعا دارند؛ چون با عظمت خدا آشنا نگشتهاند. لذا یکی از راههای گرایش به تکلیف و تسلیم پذیری این است که بچهها را با عظمت الهی آشنا نماییم.
مربّی عزیز! آیا تا به حال به این نکته فکر کرده ای که چرا وقتی شخصی به نام مُفَضل خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرضه داشت که آقا من تشنهی توحیدم و دوست دارم شما به من توحید بیاموزید درجواب امام به بیان شگفتیهای عالم خلقت و ظرافتهایی که خداوند حکیم در خلقت ما لحاظ نموده پرداخت. و یا آن زمان که زنی عطر فروش محضر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسید و عرضه داشت: «یا رسول الله! صف لی العظمة الله»، رسول خدا فرمودند: «آیا میدانی نسبت آسمان اول به آسمان دوم مثل نسبت یک حلقه در مقابل یک بیابان است و آسمان دوم نیز نسبت به آسمان سوم مثل یک حلقه در مقابل بیابان میماند و نسبت آسمان سوم به چهارم و پنجم و ششم و هفتم این چنین است، وتمام هفت آسمان نسبت به عرش مثل یک حلقه در مقابل بیابان است؟». (5)
کسی که با عظمت خدا آشنا شود، عقل او خود به خود حکم میکند که در مقابل این عظمت کُرنش و خشوع و خضوع نماید. بسیاری از آیات قرآن در مقام بیان عظمت آثار الهی و شگفتی آسمانها و زمین است، و از اینرو، قرآن به تدبّر و تفکر و نگاه به عظمت آفرینش امرکرده است. تفکر کردن در مورد آسمان که چگونه بدون عمود برفراشته شده و یا نگاه کردن و تدبّرنمودن به خلقت شتر و سایر موجودات است که ما را به تعظیم وا میدارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در یکی از خطبههایشان توصیفی پیرامون خفاش و جنبههایی از عظمت خلقت این موجود دارند، که خود نشان براین است که یکی از راههای رسیدن به بندگی و عبودیت درک عظمت آفرینش و به تبع عظمت خداست.(6)
کسی که عظمت خدا و اوامرالهی برایش روشن شود اگر دنیا و ما فیها را به او بدهند تا دانهی گندمی و یا پوست جویی را به ظلم از دهان مورچهای بگیرد این کار را نخواهد نمود. قال علیٌ (علیه السلام): «وَ اللهِ لو اُعطِیتُ الأقالیمَ السَّبعَة بما تَحتَ أفلاکِها،علی أن أعصِیَ اللهَ فی نملةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعِیرَةٍ ما فَعَلتُهُ» به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر افلاک آن است به من دهند، بدین شرط که با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نا فرمانی خدا کنم، هرگز چنین نخواهم کرد.(7)
قضا شدن نماز صبح و یا شنیدن غیبت برای کسانی که با عظمت امر خدا آشنا شدهاند یک فاجعهی اسفناک شمرده میشود. در این سن خوب است که بچهها را با عظمتها و اُبهتها آشنا نماییم.
در این مرحله، شناخت عظمتهایی مانند عظمت خدا، قرآن خدا، دین خدا، فرستادهی خدا، عذاب خدا، مخلوقات خدا لازم و ضروری است. بحمد الله ابزاری که در این زمینه در اختیار داریم بسیار زیاد است. کتابهایی که پیرامون شگفتیهای عالم خلقت و قوانین هستی و هندسهی زندگی نوشته شده است میتواند به ما کمک کند. فراموش ننماییم که قباحت و زشتی گناه و اهمیت و درک عظمت دستورات الهی و شوق و اشتیاق به خوبیها را متربّیان باید در رفتار و برخوردهای روزمرهی ما ببینند و آن را در فضای «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بچشند.
ج- خوشایندی نسبت به دین
یکی از محورهای اساسی در این مقطع این است که به واسطهی شناخت دهی و یا اجرای برنامهها کاری کنیم که بچهها نسبت به دین احساس خوشایندی داشته باشند. اگر خواهان آنیم که بچهها در مقطع بعدی به جلوههای دینی میل و رغبت نشان دهند باید در مقطع ابتدایی احساس اُنس با خالق را در آنان ایجاد نماییم تا برداشتی احساسی همراه با رضایت و خوشی از جلوههای دین داشته باشند. به طور مثال، اگر شما برادر کوچکتان را برای اوّلین بار با پای پیاده به جلسهی روضه ببرید و در آنجا هم چنگول از او بگیرید که حرف نزن حاج آقا داره صحبت میکنه و بعد هم که چراغها خاموش شد یکی پا روی سر او بگذارد، از طرفی هم نذری گیرش نیاید و با حال خسته و دل شکسته دوباره پای پیاده کشان کشان او را به خانه برگردانیم، مشخص است که تصویر خوشی از مسجد برایش شکل نخواهد گرفت. خوشایندی و اُنس با جلوههای دینی یعنی اینکه ما کاری کنیم که بچهها در این سن احساس خوبی نسبت به دین داشته باشند تا کم کم بذر علاقه در وجود آنان جوانه بزند و رشد نماید.سوژههای اساسی خوشایندی
سوژههای اساسی برای استفاده در این مقطع عبارتند از:1- مسجد؛ 2- قرآن؛ 3- پیامبر ؛ 4- اهل بیت ؛ 5- اولیاء الهی؛ 6- نماز؛ 7- آداب اجتماعی.
قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) : أَدِّبوا أولادَکُم عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبیِّکُم وَحُبِّ أَهلِ بَیتِهِ وَقِراءَةِ القُرآنِ؛
فرزندان خود را به کسب سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان و دوستی خاندانش و قرائت قرآن.(8)
قال امام صادق(علیه السلام): إنّا نَمُرُ صِبیانَنا بِالصَّلاةِ وَالصّیامِ ما أَطاقواإذاکانواأبناءَسَبعِ سِنینَ؛
ما هنگامی که کودکانمان هفت ساله میشوند به اندازه ای که طاقت دارند آنان را به انجام نماز و روزه فرمان دهیم. (9)
منظور این نیست که برای بچهها احکام و یا فضیلت مسجد را بازگو نماییم بلکه هدف، مجموعه فعالیتهایی است که منجر به احساس خوشایندی نسبت به مسجد میشود. لذا داشتن فضایی برای بازی، برگزاری برنامههای جذاب، داشتن پذیرایی در برنامهها، احترام و تکریم، صحنه آرایی و تزیینات محل حضور بچهها، تشویق و ... میتواند احساس اُنس با مسجد را برای بچهها ایجاد نماید. اگر ما پیرامون رسول خدا (صلی الله علیه وآله) قصه و داستان و یا برخوردی که ایشان نسبت به کودکان داشته است را ندانیم و اطلاعات و مهارت کافی نداشته باشیم نمیتوانیم این احساس خوب را به ایشان القا کنیم. همچنین میتوانیم با دادن هدیه در میلادها و اعیادی که منتسب به اهل بیت است و ... این حس خوشایند را در کودکان ایجاد نماییم. شاید یکی از دلایلی که ما نسبت به نماز احساس شوق انگیزی نداریم این است که معنا و مفهوم کلمات و حرکات و مفاهیم نماز برایمان روشن نیست؛ لذا یکی از راههای لذّت بردن از نماز این است که مخاطبین را با معانی اسماء و حرکات و مفاهیم نماز با زبان کودکان آشنا نماییم.
ثمرهی توجّه به آداب اجتماعی در این سنین، توحید عملی است. کارشناسان علوم تربیتی به این نتیجه رسیدهاند که پذیرش آداب اجتماعی در سنین 6 تا 8 سال بسیار بالا است. آیا تا به حال توجه نمودهاید که چرا انگیزهای برای بیان مستحبات و مکروهات برای مقطع سنی دبیرستانی در ما وجود ندارد، علت این است که میدانیم زمینه پذیرش این امور در این مقطع کمتر است. برای ترویج آداب اجتماعی همچون فرهنگ شهروندی، فرهنگ مدرسه، ترافیک، مصرف آب و برق و ... باید در سنین کودکی اقدام کرد. تبلیغات انیمیشنی و تأثیر آن در فرهنگ عمومی در چند سال گذشته خود گویای این امر است. بیش از 54 مورد از آداب اجتماعی در کتابهایی که مستحبات و مکروهات را ذکر نمودهاند بیان شده است حال، اگر کسی در این سن آنها را یاد بگیرد، در بزرگسالی رعایت خواهد نمود. به طور مثال، اگر ما همان گونه که دین فرموده روش آشامیدن آب را یاد بدهیم، یا به کودک بیاموزیم چگونه باید با بزرگتر و کوچکتر از خودمان برخورد کنیم، یا آداب سر سفره نشستن و یا طرز لباس پوشیدنم، مهمانی رفتن، ورود به مسجد و آداب سخن گفتن و یا نگاه کردن و ... به او انتقال دهیم، این مفاهیم در ذهن و ضمیر او تثبیت خواهد شد. بعضی از مراکز فرهنگی که به طور اصولی و کارشناسی در حال فعالیتاند، تنها و تنها بر روی موضوع آداب اجتماعی برای مقطع ابتدایی کار میکنند که بی شک تأثیر گذار نیز بودهاند.
مقطع راهنمایی
دورهی راهنمایی به دوران گذار و بحران معروف است. مربّی باید بتواند متربّی خود را در محدودهی سن بلوغ به طوری گذر دهد که کمترین آسیب را مبتلا شود. شناخت این دوره و آشنایی با فضای فکری و روحی و روانی نوجوانان میتواند ما را در دستگیری مخاطبین یاری نماید. در این دوران، نوجوان با سه بحران مواجه است که ما علاوه بر کسب آگاهی و شناخت پیرامون این بحرانها باید برخوردهای تربیتی و همچنین ارایهی مفاهیم دینی را متناسب با این سه بحران برنامه ریزی نماییم.بحران بلوغ
در این مرحله، جوان واقعاً نمیداند چه میکند و چه چیزی در وجود او دارد اتفاق میافتد. تغییرهای عمومی بدن و تاثیرهای روانی، آن چنان سریع و همه جانبه است که او را دچار تشویش و نـگـرانی میکند و برخوردها و ارتباطهای او را با اطرافیان و خانوادهاش دچار مشکل میسازد، در این زمان است که او شدیداً نیاز به محبّت دارد و در پی یافتن یک نقطهی اتکای روحی و روانی است و دوست دارد دیگران به شخصیتش احترام بگذارند و او را مورد توجّه قرار داده و به حساب آورند. بـه هـمـیـن مـنـاسبت است که پیامبر اسلام ضمن بیان مراحل تربیت، در هفت سال سوم زندگی انـسـان (کـه هـمـان دوران بـلـوغ و جـوانـی اسـت) والـدیـن و مربیان را سـفـارش مـیفـرمایند که در این سنین به جوان به عنوان یک شخصیت بزرگسال بنگرند و به او اعتماد نموده و در کارها با وی مشورت کنند و در زندگی خانوادگی نظر او را دخالت داده و به او مسوولیت بدهند تا شخصیتش شکوفا گردد.قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): َالوَلَدُ سَیِّدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ؛
فرزند هفت سال سروَر، هفت سال فرمانبردار و هفت سال وزیر است. (10)
نوجوان در این مرحله، خود را هم ردیف با سایر اعضای خانواده میپندارد و انتظار داردکه از احترام مـتـقـابـل برخوردار باشد؛ لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همواره توصیه میفرمود که با جوانان به نیکی رفتار کنید و به شخصیت آنان احترام بگذارید.
خوب است در این جا به سفارشهای سیّد بن طاووس، یکی از برجستهترین علمای قرن شـشـم کـه تـوفـیق تشرّف به خدمت حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ) را داشته اشارهای بنماییم. او در کتابی به نام کشف المحجّه در قسمتی از گفتارش در خصوص دوران بلوغ و تکلیف، خطاب به فرزندش چنین میگوید:
اگر من با مراحم و عنایاتی که خداوند، مرحمت فرموده زنده بمانم ، تشرف تو را به سن تکلیف (بلوغ ) عید قرار میدهم و یکصد و پنجاه دینار صدقه خواهم داد. اگر بـلوغ تـو فـرا رسد با این کار قیام به خدمت حضرتش خواهم کرد، زیرا مال از اوست و من و تو بندهی او هستیم. پس ای فرزندم «محمّد»، به یاد عظمت مقام و کمال و بخشندگی حضرتش باش که در این هنگام به تو اهمیت داده و فرشتگانش را به سوی تو فرستاده تا اعمال عبادی تو راحفظ نمایند و در روز حساب گواه بر تو باشند. پس در دوران بلوغ و رشد خود، حق آنان را ادا کن و طاعت الهی را به جای آور! در اوقات زندگی خـود بـا ایـشان به خوبی و نیکی مصاحبت و همنشینی کن، به طوری که غیر از خوبی و زیبایی از تو چیزی نبینند و نشنوند.»
با ورود به مرحلهی بلوغ مربّی باید بداند که علاوه بر تغییرات جسمی، هورمونی و غُددی و حالات بیولوژیک در بدن شخص بالغ، دگرگونیهای روحی و روانی نیز برای شخص رُخ داده است که یکی از آن امور مسألهی بلوغ جنسی است. اگر مربی آگاهیهای لازم را پیرامون این موضوع نداشته باشد نخواهد توانست در این برههی حساس او را یاری دهد. چگونگی برخورد با اختلالات و انحرافات جنسی به خصوص ابتلا به خود ارضایی و داشتن اطلاعات مفید و کاربردی، دربارهی با عوامل پیشگیری و عوامل گرایش به این موضوع و همچنین راههای درمان خود ارضایی و ... باید از اولویتهای برنامههای تربیتی مربّیان باشد.
بحران هوّیت
یکی از لطفهای خدای کریم به شخص بالغ در این سن این است که نعمت شک را در دل فرد میاندازد. ما از آثار این اتفاق متوجّه میشویم که گویی شخص به خیلی از چیزها شک نموده و گویی هر آنچه را که تا به حال با حس و احساس باور کرده بود، پایههایی متزلزل و سست دارد و باید از این پس با منطق و استدلال و برهان دوباره آنها را برای خود پی ریزی نماید. پیدایش سؤالات اساسی و ظهور احساسات حقجویی و حقیقت خواهی و حق طلبی و پیگیری برای رسیدن به جواب، بدون داشتن تعصّب و وجود تعارضات مختلف میان هستها و بایدها و میان واقعیتها و حقیقتها و ... از جمله نشانههای بحران هویّت است. همیشه این سؤالها در ذهن بچه وجود دارد که:هدف از خلقت این دنیا چه بوده است؟ اساساً،که چه؟ چرا خداوند ما را در شرایط فعلی آفریده است؟ چرا من پسر و یا دخترم؟ چرا باید نماز بخوانم؟ چرا باید نماز را عربی بخوانم؟ چرا خدا حالا که مرا آفرید در خانهی همسایمان نیافرید که از جهت مالی وضعشان از ما بهتر است؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟
یکی از وظایف فعالان فرهنگی در مقطع راهنمایی توجّه جدّی به سؤالات، اشکالات و ایرادها و شبهههای بچهها و تلاش برای پاسخگویی متقن و قانع کننده به آنها است.
مربّی عزیز! توجّه ننمودن به یک شبهه و اشکال و یا سؤال بچهها در این عصر که انفجار شبهات از طریق رسانهها همه جا را فرا گرفته، میتواند بچهها را زمین گیر کند و انگیزهی ادامهی فعالیتهای فرهنگی را از آنان سلب نماید. پاسخگویی صحیح و سریع و ارایهی آگاهی برای برطرف شدن ریشهی خیلی از سؤالات از وظایفی است که بر عهدهی هر مربّی است.
بحران شخصیت
او دیگر کودک نیست، ولی بزرگ هم نیست؛ او نوجوان است، احساس بزرگ بودن مینماید، دوست دارد وارد عرصهی اجتماع گردد و در ارتباطات اجتماعی نقش فعالی ایفا نماید. نیازهایی دارد که به واسطهی حضور در اجتماع اقناع میگردد و از طرفی حضور در عرصهی اجتماع نیازمند داشتن یک سری مهارتها است که از آن برخوردار نیست. مشکل او مشکل ارتباطی است؛ ارتباط با خود، ارتباط با دین، ارتباط با طبیعت و اجتماع و اطراف خویش. او چنان نیازمند این مهارتها است که هرکس آنها را به او اعطا کند صاحب او گشته است.حال، با توجّه به این سه بحران، اولویت دارد که روی دو موضوع در این مقطع کار جدّی گردد:
1- بندگی و عبودیت
یعنی اهمیت دادن به مسألهی عمل گرایی و اینکه شخص با ایمان باید عمل صالح داشته و باید مقلّد باشد. برنامهی عملی رشد یک انسان مسلمان رسالهی عملیه است. باید او بداند که دستور مرجع تقلید مانند حکم امام زمان (عج) است.2- مهارتهای تربیتی سن بلوغ
از جمله نیازهای مهارتی او نیاز به: تکریم و ارزشمندی، ابراز وجود، خودنمایی، شور و هیجان، شادی و نشاط، قاطعیت، جسارت، مبارزه با کم رویی، واقع بینی، مسؤولیت پذیری، مشورت گیری، چگونگی تعامل با دیگران، تقویت اراده، اعتماد به نفس، خویشتن داری، اعتدال، شجاعت، خود شناسی، آینده نگری، صبر، انتقادپذیری، وظیفه شناسی و آزاد اندیشی است. مربّی باید برای اعطای هرکدام از این مهارتها به متربّی برنامهریزی نماید. (11)مقطع دبیرستان
در صورتی که افراد حاضر در مجموعه از کسانیاند که در مقاطع قبلی دو سیر ابتدایی و راهنمایی را گذراندهاند، با توجّه به اقتضای سن دبیرستان، پرداختن به سه جهت مفید خواهد بود:
1- بندگی و عبودیت
در این مقطع نیز باید جهت اصلی برنامههای ما برای معرفت دهی به متربّیان این باشد که از عمل گرایی و داشتن عمل صالح غافل نشوند. آنچه مهم است دارا بودن تعهد و عمل و ایمان است؛ لذا رویکرد مستقیم وغیر مستقیم رفتارهای تربیتی ما باید اُبهت دهی عمل به دستورات طبق نظر مرجع تقلید باشد. ایمان بدون عمل یک ادعای پوچ است و ما را به سر منزل مقصود نخواهد رساند و مربی باید با ظرافت آن را به متربّی القا نماید.2- معرفت نفس
پرداختن به بحث معرفت نفس در این سن بسیار تأثیرگذار است و برای متربّیان احساس ارتباط ملموس با دین را ایجاد مینماید.جوانانی که به واسطهی معرفت نفس با حقایق عالم و حقایق دین و حقیقت خود آشنا میگردند، به یک ثبات شخصیتی و رفتاری نایل میشوند. کشف ارتباط بین این سه مقوله میتواند یک جهش معنوی به او اعطا نماید. کسی که به این باور برسد که عالم غیب و حیات اخروی دارای یک اصالت است که نباید از آن غافل شد و پی به قدرت روح ببرد، درک دائمی و احساس حضور دین، در زندگی و نیاز به آن بیشتر برایش ضرورت مییابد.
توجّه: مربّی عزیز! بحث معرفت نفس گر چه بسیار مهم و ضروری است، اما پرداختن به آن نیازمند آگاهیها بسیاری است؛ لذا خواهشمندیم در صورتی که این بحث به طور اساسی برای خودتان روشن نشده و خود اطلاع و آگاهی بالایی نسبت به آن ندارید به آن وارد نشوید؛ چراکه مشکل ساز خواهد شد.(12)
3- آسیبهای اجتماعی
اطلاع وآگاهی مربّی نسبت به آسیبهای اجتماعی میتواند در پیشگیری و ابتلا اعضا به این موضوعات مؤثّر باشد.آنچه دارای اهمیت است این است که مربّی زمینههای گرایش و علّت روی آوردن به آسیبها را بداند. ما همیشه درمانگر آسیبها نخواهیم بود و شاید در حیطهی کار و تخصص ما نیز نباشد، ولی مربّی باید بداند اگر میخواهد کار تربیتی انجام دهد باید دربارهی زمینههای گرایش و علل احساس نیاز به این موضوعات اطلاعات تربیتی لازم را داشته باشد.
مربّی باید بداند که:
علل گرایش به اعتیاد، علل گرایش به موسیقی، و انگیزههای گرایش به جنس مخالف چیست. باید اطلاعاتی مفید پیرامون بازیهای کامپیوتری و یا تأثیر اینترنت و یا شبکههای ماهوارهای بر بینش مخاطبین داشته باشد. همچنین دربارهی مُد و مُد گرایی و پوشش و محدودهی آزادی، شیوع عرفانهای کاذب و علل گرایش به آنها و کم شدن حساسیتهای دینی در اجتماع و ... آگاهی داشته باشد.
در اینجا باید به نکته ای مهم توجّه کنیم، آن هم این که علاوه بر اجرای این سیر در مقطع راهنمایی و دبیرستان باید در قالب جلسات کارگاهی و یا کلاسها و جلسات منسجم نیز در تحکیم اعتقادی مخاطبین کوشا باشیم.
4- بصیرت سیاسی
که برای رسیدن به این منظور باید از روشها و شیوههای جامعهپذیری سیاسی استفاده نموددر جامعهپذیری سیاسی، از روشها و شیوههای مختلفی میتوان استفاده کرد که تنها به چند مورد از آنها اشاره میشود:
الف. جامعه پذیری مرحلهای
فرایند انتقال فرهنگ سیاسی، باید فرایندی مرحلهای و با توجه به دورانهای مختلف زندگی شخص باشد. برخی از نویسندگان مراحل رشد شخصیت سیاسی را چنین ترسیم کردهاند: 1. آغاز؛ 2. کودکی؛ 3. نوجوانی؛ 4. جوانی؛ 5. بزرگسالی؛ 6. کهنسالی.یادگیری سیاسی شخص از سه ـ چهار سالگی؛ یعنی، از زمانی شروع میشود که اطفال، تفاوت چند موضوع سیاسی (مثل رئیس جمهور، پلیس و دولتها) را به کمک افراد خانواده یا همسایهها درک میکنند؛ اما مهمترین دوران یادگیری سیاسی، نوجوانی و جوانی است. در این زمان، شاکلههای فکری کودکان و جوانان به وجود میآید و آنان دارای درک و بینش سیاسی میشوند.
حضرت علی (علیه السلام) در نامهای به فرزندش امام حسن (علیه السلام)مینویسد:«...اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالأَرضِ الْخالِیَةِ ما اُلْقِیَ فیها مِنْ شَیءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرْتُکَ بِالأَدَبِ قَبْلَ أنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ؛ قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود.»(13)
مربیان فرهنگی در قدم اول باید به این امر توجه کرده، سعی در ارایه آموزههای سیاسی اسلام ـ به طور مستقیم یا غیرمستقیم ـ به کودکان و نوجوانان داشته باشند. سپس در تعامل و ارتباط با جوانان و بزرگسالان، به طور عملی و برهانی، فرهنگ سیاسی اسلام را به آنان منتقل کنند.(آموزههایی مانند عزتطلبی در سیاست خارجی، نصیحت و خیرخواهی به زمامداران، لزوم رعایت نظم و قانون، مشارکت در مسائل سیاسی، حمایت و کمک به ارکان اصلی نظام ...).
ب. روش الگویی
ارایه الگوهای عملی از آموزهها و بایستههای فرهنگ سیاسی اسلام، از جهات مختلف در جامعهپذیری فرد مؤثّر است. فراگیران درعمل، رفتار الگو را مشاهده و از آن پیروی میکنند. خداوند متعال پیامبران را در دورههای مختلف فرستاد تا مردم، از رفتار آنان تبعیت نموده، آنها را الگوی زندگی خود قرار دهند. مهمترین الگوهای عملی برای جامعه امروزین، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، حضرت علی(علیه السلام)، امامان معصوم، عالمان و دانشمندان ـ به خصوص امام خمینی (رضوان الله علیه) میباشند.حضرت علی (علیهالسلام) درباره الگو بودن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «...وَاقتَدُوا بهَدْیِ نَبِیِّکُمْ فَاِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْیِ وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَاِنَّها اَهْدَی السُّنَنِ؛(14) از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است و رفتارتان را با روش پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تطبیق دهید که هدایت کنندهترین روشها است.
به عنوان نمونه اهمیت قانون و ضرورت نظم و انسجام در جامعه، باعث شد که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پس از استقرار در مدینه، به تنظیم یک اساس نامه(یا قانون اساسی) پرداختند و موقعیت اجتماعی و مسؤولیت هر یک از گروهها را به طور دقیق و مشخص تعیین کردند. مطالعه و بیان مفاد طولانی این قانون اساسی نشانگر توجه ویژه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به ایجاد نظم در جامعه، عمل به قانون، مسؤولیت و تکالیف سیاسی اجتماعی افراد و گروهها و لزوم ثبات سیاسی در کشور اسلامی و ... است. مربّی با ارایه برخی از این آموزهها، میتواند سیره و رفتار سیاسی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به مخاطبان خود، منتقل کند و تأثیرات مثبتی در نگرش و بینش آنان داشته باشد.
ج. روش پند و اندرز
در یک جامعه دینی، بین اخلاق و سیاست پیوند بنیادین وجود دارد و چشمپوشی از هنجارهای اخلاقی، موجب ظلم و فساد سیاسی در بین زمامداران و رواج خشونت، بینظمی، انحراف و... در جامعه میگردد. بایستگی رعایت ارزشهای اخلاقی (راستی، عدالت، ظلمستیزی، حقمحوری، عدم توهین و تهمت، درستی و...)، مربیان را ملزم میسازد که با پند و اندرز و توصیههای اخلاقی، متربیان را از افتادن در گفتار و موضعگیری غیراخلاقی نجات دهند و همه را به رعایت این اصول سفارش کنند.انسان ذاتاً نیاز به موعظه و نصیحت دارد و گرایشهای فطری فرد، با وعظ و پند شکوفا میشود.
موضوعات سیاسی را میتوان از زوایای گوناگون مورد کاوش قرار داد. به سخن دیگر چشم اندازی را که ما از آن به رخدادها و مسایل سیاسی مینگریم، از محورهای گوناگون میتوان مورد تامّل قرار داد. نخستن آن که بر پایه برخی پیش فرضها و مبانی عقلی که به مثابه قواعد و اصول ثابت به شمار میروند، مسایل را بکاویم. در این صورت رویکرد فلسفه سیاسی خواهیم داشت. در فلسفه سیاسی مسایل در رویکردی عقلی و بر پایه یک سری پیش فرضها که مسلم فرض شدهاند، مورد بررسی و تبیین قرار میگیرند. دوم آن که مسایل را بر پایه متدولوژی فقهی و با الهام از منابع چهارگانه کتاب، سنت، عقل و اجماع مورد کاوش قرار دهیم و در سایه آن به تبیین بایدها و نبایدهایی که نشانگر رفتار افراد میباشد، بپردازیم. چنین رویکردی به مسایل، نگرش هنجاری را تعقیب میکند، اگرچه رویکرد فلسفه سیاسی نیز هنجاری بوده و در پی تبیین بایدها و نبایدهای عقلی میباشد؛ یعنی الزامهایی که مبتنی بر پیش فرضهای عقلی و بدیهیات میباشد،
سوم، بررسی جامعه شناختی مسایل سیاسی است. در این نگرش برخلاف نگاه فلسفی و فقهی که در آنها محقق بر پایه یک سری اصول و مبانی به تبیین مسایل میپرداخت، نخست به توصیف و شناخت دقیق مساله اقدام و سپس به نظریه نایل میشود. این نگاه به پدیده های سیاسی توصیفی بوده میکوشد به مدد چهارچوبهای نظری و تئوریهای جامعه شناسی سیاسی، مسایل سیاسی را تجربه و تحلیل نماید. در رویکرد جامعه شناختی از الگوهای روش شناختی گوناگونی استفاده میگردد. اهمیت مباحث جامعه پذیری بدان روی که به تحلیل رفتار سیاسی افراد و عوامل مؤثّر بر آنها میپردازد؛ در عرصه جامعه شناسی کم بدیل است و در واقع از همین رهگذر است که ریشه رویکردهای افراد نسبت به پدیدههای سیاسی نظیر حکومت و احزاب و بازتابهای متقابل آن بر اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب نهادهای جامعه پذیری اجتماع همانند خانواده، گروه هم سالان، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی و حکومت کار ویژه میشود. لذا روشهایی که یک جامعه از طریق آن ارزشها و هنجارهای سیاسی را به اعضای خود منتقل میکند همواره مورد توجّه جامعه شناسی قرار گرفته است. چرا که شخصیت انسانی از طریق کنش متقابل با دیگران شناخته میشود و از طریق این کنش، ما میآموزیم چگونه خود را با جامعه هماهنگ ساخته و زندگی خویش را قاعده مند کنیم. این فرایند اجتماعی شدن در فرهنگ و ساخت اجتماعی، برای هر فرد و جامعه علی الخصوص در حکومت دینی امر حیاتی است زیرا بدون اجتماعی شدن، ما نمیدانیم چه چیزی را ارزش بدانیم، چه کاری را انجام دهیم، چگونه فکر کنیم، چگونه سخن بگوییم و در مقابل دیگران چگونه پاسخ دهیم، اگر چه این فرآیند در حکومت دینی به صورت مستقیم و غیرمستقیم انجام میگیرد. مفهوم جامعه پذیری سیاسی نسبت به مفهوم جامعه پذیری گستردگی کمتری دارد و تنها حوزه مسایل سیاسی را در بر میگیرد. از دید علمای علم سیاست، جامعه پذیری نیز فرآیند یادگیری مستمری است که طی آن افراد با نظام سیاسی آشنا میشوند و با کسب تجربه و آگاهی به حقوق، وظایف و نقشهای خود در جامعه پی میبرند. جامعه پذیری سیاسی روندی آموزشی است که با انتقال هنجارها و رفتار پذیرفتنی نظام سیاسی مستمری، از نسلی به نسل دیگر کمک میکند. بنابراین هدف جامعه پذیری سیاسی تربیت یا پرورش افراد به صورتی است که اعضای کارآمد جامعه سیاسی باشند.
در این راستا اگر بخواهیم برای سنین دبیرستانی بینش سیاسی عمیق ایجاد کنیم لازم است که آنها را با چهار موضوع بطور دقیق آشنا نمائیم
1- آشنایی با بحث ولایت فقیه از دیگاه عقل ونقل، ضرورت آن واثبات آن
2- آشنایی با قانون اساسی و مبانی آن
3- آشنایی با وصیت نامه حضرت امام(رضوان الله علیه)
4- آشنایی با احزاب وجریانهای فکری و سیاسی و شخصیتهای سیاسی
که با برنامه ریزی وظرافت در ارایهی این موضوعات میتوان بینش سیاسی عمیق برای اعضا مجموعه ایجاد نمود.
نتیجه: مراکز فرهنگی همچون مساجد باید برای برنامههای تربیتی خود در یک بازه یک یا چند ساله یک چشم انداز تربیتی را ترسیم نمایند که موضوعات آن متناسب با نیازهای همهجانبه مقاطع سنی مخاطبین باشند، برای رسیدن به این منظور لازم است که کارشناسان مسائل فرهنگی و تربیتی بطور جدی با همکاری در مسیر تهیه این برنامه برآیند.
در این مقاله سعی شد که جهتها و راهبردهای اساسی سیر تربیتی در سه مقطع معرفی گردد.
پینوشتها:
1. در ادامه بحث، جهتهای کلی موضوعات تربیتی که مورد اتفاق عدهای از کارشناسان علوم تربیتی است ارایه میشود.
2. ر.ک: دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان و مفردات راغب اصفهانی ذیل کلمهی کرامت.
3. منتخب میزان الحکمه؛ص488 ح 5488 .
4. محمدیعقوبی،معجزه ارتباط با فرزند به زبان ساده،چاپ سبا،1389.
5. روضه کافی ج 8،ص 153. خصال،ص ، 524. معانی الأخبار،ص،333.
6. نهج البلاغه،خطبه،155.
7. نهج البلاغه،خطبه، 224.
8. کنزالعمال، ج16، ص456، ح45409
9. غررالحکم، ج5، ص264، ح8273
10. مکارم الأخلاق، ص 222
11. در این رابطه،کتاب ارزشمند «راهکار های عملی آموزش اخلاق و مهارتهای زندگی» احمد ابراهیمی، انتشارات بوستان کتاب، معرفی میگردد.
12. در این زمینه سه کتاب ارزشمند از جناب استاد اصغر طاهر زاده به چاپ رسیده است که میتوانید به آنها مراجعه کنید: 1- جوان و انتخاب بزرگ؛ 2- ده نکته از معرفت نفس؛ 3- آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین.
13. نهج البلاغه،نامه/31 ب21.
14. نهج البلاغه خطبه 110.
قرآن
نهج البلاغه
الکافی، ثقة الاسلام کلینی، 8 جلد، دار الکتب الإسلامیه تهران، 1365ش.
منتخب میزان الحکمه؛ محمدی ریشهری،انتشارات دارالحدیث،یک جلدی، قم، 1388.
منشور اجرایی فعالیتهای فرهنگی در مسجد؛ محمد بیرانوند،انتشارات اقیانوس معرفت، اصفهان، 1390.
مفردات الفاظ القرآن ، العلامه الرّاغب الأصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی المطبعه الحیدریه نجف 1376 ق .
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}